احتمالا میدونید، شاید هم نمیدونید که که دانشگاه ما تا فرودگاه مهرآباد تقریبا 1 دقیقه پیاده راه. روزی که آقای روحانی از آمریکا اومد بچه های دانشگاه رفته بودن استقبال. وقتی پرسیدم که چرا رفتید، گفتن چون که روحانی و اوباما تلفنی صحبت کردن!
اول کمی شکه شدم. وقتی رسیدم خونه کمی خبرگزاری ها رو بالا و پایین کردم دیدم که برخوردها با این قضیه خیلی متفاوت بوده. مجبور شدم کمی فکر کنم! با این عقل ناقصم اولین چیزی که به طور قطع برای خودم اصل قرار دادم این بود که منطقی باشم. احساسی و از روی جو صحبت نکنم. شاید به ظاهر ساده باشه ولی بعضا دیدم که یک جمله از روی احساس تیتر و بنمایه ی یک خبر رو تشکیل میداد.
به خاطر همین نکته مهم بود که قسمت بالا رو تقریبا 3 روز قبل نوشتم!
رفتم و با چند نفر صحبت کردم. بعد فهمیدم نظرم 180 درجه اشتباه بوده! الن اصلا نمیخوام تحلیل کنم و در مورد چرایی مذاکره و نحوه اون و اعتراض به رئیس جمهور و تبعا نحوه اعتراض و ایجور صحبت ها حرف بزنم. فقط یه چیز کوچیک بگم:
وقتی با یکی از رفقا داشتم صحبت میکردم، گفت اول ما بیام چندتا بیس رو رو برای صحبت هامون تعیین کنیم و بر مبنای اون صحبت کنیم.
من فقط اون چند تا بیس رو میخوام بگم و هرکس دوست داره بره راجع بهش مطالعه(پرس و جو) کنه:
1 ما به عنوان بچه شیعه باید با اعمالمون فضای جامعه را برای اعمال حکومت ولی آماده کنیم.
2 آقا به این مذاکره خوش بین(راضی) نبود و فقط به خاطر رای مردم به آقای روحانی و اسرار اون به مذاکره، به آقای روحانی اختیار تام دادن.
3 روحانی میخواست بگه که تمام مشکلات اقتصادی ما به خاطر تحریمی هست که در زمان آقای احمدی نژاد و به خاطر قطع رابطه صد درصدی با اونها به وجود اومده.
4 بعداز مذاکره اگر مردم همه خوشحال بودن همه چیز گل و بلبل بود، این یعنی آقای روحانی حق داشته و آقا اشتباه میکرده و ما سی و چهار سال اشتباه کرده بودیم.
.
.
.
برای همین هم باید به صورت علنی و با آب تاب این اتفاق(اعتراض جلوی فرودگاه) رخ میداد و تیترهای خبری تندی علیه مذاکره میزدن تا آقا دستشون برای اعمال سیاست هاشون باز باشه.
این پوستر از آتلیه سه در چهار
شک نکنید این دولت وضعیت اقتصادی و به طور چشمگیری بهبود خواهد بخشید.
بابت چیزای دیگه هم زیاد نگران نباشید او با ماست!