عینـ . میمـ

سیزده را همه عالم به در امروز از شهر-من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم

عینـ . میمـ

سیزده را همه عالم به در امروز از شهر-من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم

عینـ . میمـ
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۳۰ خرداد ۹۳، ۰۸:۵۵ - *** ذره***
    20
  • ۳۰ خرداد ۹۳، ۰۸:۵۳ - *** ذره***
    20
نویسندگان

۱۳ مطلب با موضوع «همینطوری» ثبت شده است

۱۲مهر

ساعت تقریبا 3:30 بود که تصمیم گرفتیم بریم سینما. تا راه بیفتیم ساعت شد چهار. خوشبختانه ساعت 4:15 بود که رسیدیم به سینما و سانس فیلم "دربند" ساعت 4:30 بود. اولش خودم رو آماده کرده بودم که یه فیلم اعصاب خورد کن دیگه مثل این چندتا فیلم اخیر ببینم( گذشته، هیس، پل چوبی و ...).

(...)

به علت چالشی شدن مطلب حرفم رو پس گرفتم تا برم دوباره فیلم رو ببینم.

ببخشید!

خب خوشبختانه برای احتمالا اولین بار بنده و سایت رجا نیوز هم نظر بودیم!

توی این چند وقته نظرات زیادی راجع به دربند شنیدم ولی هیچ کدوم خوب نبود. تا اینکه دیدم رجا نقدی بر دربند گذاشته. خوندم. خیلی شیک و مجلسی بود و دقیقا همون نظر بنده ست راجع به فیلم.

البته یک نقد منفی نسبت به فیلم هست که واقعا هم وارد و توی نقد رجا بهش پرداخته نشده.

فیلم بی حیاست... یعنی صحنه هایی رو نشون میده که به نظر بنده و یه سری دوستان خوب نیست. دیگه بیشتر از این راجع به بی حیایی صحبت نمیکنم که جالب نیست. 

علی موحدی خو
۰۷مهر

احتمالا میدونید، شاید هم نمیدونید که که دانشگاه ما تا فرودگاه مهرآباد تقریبا 1 دقیقه پیاده راه. روزی که آقای روحانی از آمریکا اومد بچه های دانشگاه رفته بودن استقبال. وقتی پرسیدم که چرا رفتید، گفتن چون که روحانی و اوباما تلفنی صحبت کردن!

اول کمی شکه شدم. وقتی رسیدم خونه کمی خبرگزاری ها رو بالا و پایین کردم دیدم که برخوردها با این قضیه خیلی متفاوت بوده. مجبور شدم کمی فکر کنم! با این عقل ناقصم اولین چیزی که به طور قطع برای خودم اصل قرار دادم این بود که منطقی باشم. احساسی و از روی جو صحبت نکنم. شاید به ظاهر ساده باشه ولی بعضا دیدم که یک جمله از روی احساس تیتر و بنمایه ی یک خبر رو تشکیل میداد.

معامله با برند «ایران انقلابی» به قیمت ارزان شدن چند ساعته دلار/ دلار امروز 100 تومان ارزان شد و دوباره به قیمت قبلی رسید!

علی موحدی خو
۰۹شهریور

سلام.

چند وقتی هست که دارم  به این موضوع فکر میکنم. تقریبا از وقتی اون یکی وبلاگم رو تعطیل کردم. میشه حدود یک سال پیش، ویا شاید هم بشتر. وقتی اون یکی وبلاگم رو تعطیل کردم.

داستان وبلاگی شدن من جالبه! برای اولین بار دوم دبیرستان بودم که رفتم اردو جنوب. یه روز صبح که داشتم توی دوکوهه راه می رفتم(یادم نمیاد چرا!) یه چادر بود مربوط به این کارای هنری و از این جور چیزا. منم که دو سه سالی بود که داشم با فتوشاب ور میرفتم و هر چی که به نظرم تو این فاز میومد رو دوست داشتم رفتم تو! اونجا امیر آقا الله ورن رو دیدم که داشت آدرس وبلاگش رو

علی موحدی خو