۲۰آذر
صادق: علی أصغر بغل این لندکروز وایسا ازش بپرسیم کجا بریم.
علی اصغر: باشه.
صادق(به راننده لندکروز): اقا ببخشید ما چه جوری بریم پارک ملت؟ میخواییم بریم سینما ملت.
راننده بعد کمی فکر: اوووه، خیلی سخته. برو جلوتر بپیچ دست چپ. برگرد به سمت پایین. می افتی تو همت. از همت هم برو تو مدرس. بعد اونجا بپرس بهت میگن.
من(با کمی لبخند): خب اقا ما وسط اتوبان از کی بپرسیم؟ باقیش هم بگو دیگه!
راننده لند کروز: بعدش باید... چرا میخندی؟!(با ناراحتی)...
صادق: من نمیخندم.
من: کی خندیدیم داداش؟
راننده لندکروز: سر کار گذاشتید...(در حال بالا دادن شیشه لندکروز...)
من: |:
صادق: |:
علی اصغر: |:
۹۲/۰۹/۲۰
احتمالا از اون لبخندهای ساده لوحانه ی تو مخ!!! اومدی ،یارو هم قاطی کرده دیگه!!!